معنی پیشوای مذهبی
حل جدول
واژه پیشنهادی
سُکوبا
پیشوای مذهبی در آیین زرتشتی
هیربد
پیشوای مذهبی در آیین مسیحی
اسقف
سُکوبا
پیشوای مردم
امام امت
لغت نامه دهخدا
مذهبی. [م َ هََ] (ص نسبی) متدین. متشرع. مؤمن به مذهب. معتقد به شریعت و مذهبی که دارد. پای پند دستورها و آداب مذهب. متعصب در مذهب و عقیدت خویش. رجوع به مذهب شود. || مربوط به مذهب.
- اشعار مذهبی، اشعاری که درباره ٔ مذهب و اولیاء مذهب باشد.
- سخنرانی مذهبی، نطقی که مربوط به مسائل مذهبی یا تبلیغ مذهب باشد. رجوع به مذهب شود.
فرهنگ معین
مربوط یا منسوب به مذهب، دیندار مؤمن و معتقد به مذهب. [خوانش: (مَ هَ) [ع.] (ص.)]
مترادف و متضاد زبان فارسی
مذهبگرا، باتقوا، دیندار، مومن، متقی، دینی،
(متضاد) غیرمذهبی
فرهنگ واژههای فارسی سره
دینی
فارسی به عربی
دینی
عربی به فارسی
تعلیماتی , تعلیمی , عقیده ای , مبنی بر عقاید نظری
فارسی به ایتالیایی
religioso
فارسی به آلمانی
Fromm, Religiös
معادل ابجد
1086